به نام خدا
چرا برخی مسئولین به بداخلاقی لفظی روی اورده اند؟!!
در کشور عزیزمان ایران چند سالی است ،کلماتی از دهان برخی مسئولین شندیده می شود که رنگ بوی به اصطلاح چاله میدانی دارد!
در بسیاری از مواقع ناتوانی در انجام امورات محوله باعث سردرگمی مسئول گشته و به جای پاسخ منطقی به طور غیر ارادی از کلماتی غیر اخلاقی برای فرار از پاسخ یا خاموش کردن طرف مقابل استفاده می کند ، این شاید در طول یک فرایند تبدیل به عادت شود .
در مواقعی هم برخی توهمات باعث این حرکت زشت و زننده می شود .به طور مثال توهم محبوبیت مردمی در برخی مواقع ممکن است انسان را از حالت طبیعی خارج و در برابر مخالفان چنین رفتاری از خود نشان دهد.
در دهه نود این رفتار در کشور اسلامی ایران به شدت باب شده ؛که در بسیاری از مواقع همراه با عصبانیت شدید بوده است .یکی از مسئولین بلند پایه کشوری برای اولین بار منتقدین را به کلاغ تشبیه کرد که باعث واکنش هایی نیز شد .و پس از ان کلمات جدیدی وارد ادبیات کشور شد . که برای مردم تازگی داشت !از بی شناسنامه خواندن مردم تا
اما این گونه رفتار ها می تواند تبعات منفی در جامعه به جای بگذارد که نیاز به بررسی از طرف کارشناسان خبره دارد.
در این بحث تمایل دارم به توهم محبوبیت عمومی در حد وسع و توان اندکم به پردازم.
در طول سالیان متمادی این توهم باعث سقوط بسیاری از مسئولین شده است که در نهایت به دلیل نتیجه مع .این افراد تبدیل به یک عنصر مخالف ، بلکه دشمن نظام اسلامی شده اند .
از اول انقلاب تاکنون دو رئیس دولت با همین توهم از نظام فاصله گرفته و به سرعت محبوبیت خود را از دست دادند و تبدیل به یک چهره منفور شده اند.
به این ترتیب وقتی به مسئولین رده پایین استانی یا شهرستانی می رسیم گاهی این افکار شدت یافته و با فکر انکه حمایت و پشتیبانی قوی مردمی دارند دست به یک سلسله اقدامات غیر حرفه ای می زنند ، که متاسفانه هم به نظام اسیب می رسانند و هم خود را نابود می کنند!زیرا، ٩٠ درصد این قبیل افراد بعد از انکه با اعتراضات پی در پی روبرو می شوند ، دست به طرف نظام دراز کرده و انتظار حمایت دارند.در چنین مواقعی ،طبیعتا نظام اسلامی شاید فرصت اصلاح در طول مسئولیت داده باشد اما چشم بر روی واقعیت و عدالت نخواهد بست . وقتی از حمایت نا امید می شود و خود را در برابر میز عدالت می بیند دست به اقداماتی چون ؛ تحریک افکار عمومی زده تا شاید از این طریق بتواند از تیغ قانون بگریزد در حالی که با این کار خود و دیگران را به قعر باتلاقی خود ساخته می کشاند.زمانی چشم باز می کند که دیگر نه تنها محبوبیتی ندارد بلکه به عنوان یک مزدور در دامن استکبار ؛بدونه انکه بتواند تصمیمی بگیرد دشمنان برای او برنامه نویسی کرده و او فقط یک مجری مزدور است تا هلاک شود.
والعاقبت للمتقین
درباره این سایت